رفتن به خرید
پارساخوشگله به همراه داداشی امروزرفتن خرید فروشگاه رفاه.خریدازاین فروشگاه یکی ازتفریح های موردعلاقه پوریاجونم اس کم کم فکرکنم فندق مامانی هم علاقه مندبشه یه دوساعتی توفروشگاه قدم زدیم هرکی ازکنارماردمیشدفکرمیکرد عروسک گرفتیم اولش به همه چی نگاه میکردی ازذوق کردنهای داداش هم خنده ات میگرفت اخرسرهم خسته شدی وفکرکردی توکالسکه ات خوابیدی خوابت گرفت یادمه یه دخترکوچولوی خوشگل ازکنارمون ردمیشدگفت مامان ازاون عروسک ها مامانش هم گفت دخترم اون که عروسک نیس یه نی نی راست راستکیه ...
نویسنده :
نازی
2:28